کتاب انسان در جستجوی معنی با عنوان اصلی Man’s search for meaning اثر دکتر ویکتور فرانکل است که در آن از تجربهای صحبت میکند که منجر به کشف لوگوتراپی شد. این تجربه، اسیر بودن در اردوگاه کار اجباری در زمان نازیها است. پدر، مادر، برادر و همسر او یا در اردوگاهها جان سپردند و یا به کورههای آدمسوزی فرستاده شدند.
در پیشگفتار این کتاب آمده است:
اساس کتاب انسان در جستجوی معنی لوگوتراپی است که در سراسر کتاب به بررسی جنبههای مختلف آن پرداخته شده است. تجربههای نویسنده هم در اردوگاه کار اجباری نیز در راستای کمک به فهم لوگوتراپی میباشد. در ادامه چند قسمت از متن کتاب را در مورد لوگوتراپی مرور میکنیم:
گوردون و. آلپورت، روانشناس آمریکایی، در قسمت دیگری از مقدمه خود بر این کتاب میگوید:
خواندن این کتاب را که واژههایش چون گوهر میدرخشد و بر ژرفترین مشکلات بشر میتابد، از همگان خواستارم. زیرا کتابی است دارای ارزش ادبی و فلسفی و پیشگفتاری است پرجذبه بر ارزندهترین جنبش روانشناسی روزگار ما.
[ لینک: کتاب درباره معنی زندگی ]
محتوای کتاب انسان در جستجوی معنی
به طور کلی این کتاب به دو بخش تقسیم شده است:
- بخش اول: تجاربی از اردوگاه کار اجباری
فرانکل در سال 1942 یعنی در 37 سالگی به دست نازیها اسیر شد و قطار او را به سمت شمال شرق به «آشویتس» این اردوگاه مرگ، این کشتارگاه سازمان یافته که ابزار مرگ شش میلیون یهودی از جمله خانوادهی فرانکل را تهیه دیده بود، به «آشویتس» که میدان تجربیات وحشتناک و آزمایشگاه واقعی این روانپزشک اگزیستانسیالیست «هستیگرا» بود، برد.
نویسنده در این بخش از ورودش به دنیای ترس و وحشت میگوید. از اینکه چه بلاهایی سر اسیران آمده است و آنها چه سختیهایی کشیدهاند. از رنج کشیده آدمهای بختبرگشتهای صحبت میکند که هر لحظه ترس فرستاده شدن به کورههای آدمسوزی یا فرستاده شدن به اتاق گاز را داشتند. البته دکتر ویکتور فرانکل در ابتدای کتاب در مورد این تجارب چنین میگوید:
- بخش دوم: اصول اساسی در لوگوتراپی
در این بخش نویسنده مفاهیم و اصول اساسی در لوگوتراپی را بیشتر توضیح میدهد و نسبت به بخش اول بیشتر جنبه علمی دارد. فرانکل در این قسمت به دستاوردهای خود در آن سالهای سخت اشاره میکند و در واقع شرح میدهد که چه چیزی باعث شد برخی از افراد، زنده از اردوگاه کار اجباری جان سالم به در ببرند. بخش دوم از فصلهای مختلفی تشکل شده است. سرفصلهای بخش دوم عبارتند از:
- مفاهیم اساسی در لوگوتراپی
- معناجویی
- ناکامی وجودی
- نوروزهای نئوژنیک یا اندیشهزاد
- پویایی اندیشهای
- خلاء وجودی
- معنای زندگی
- جوهر وجود
- معنای عشق
- معنای رنج
- مسایل فوق بالینی
- لوگودراما
- معنای مافوق
- انتقال و گذرایی زندگی
- لوگوتراپی به عنوان یک روش
- عصبیتها (نوروزهای) قومی
- انتقاد از جبرگرائی مطلق
- ایمان روانپزشکی
- روانپزشکی انسانی شده
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب نیز آمده است:
اگر رنج را شجاعانه بپذیریم تا واپسین دم، زندگی معنی خواهد داشت. پس میتوان گفت معنای زندگی امری مشروط نیست، زیرا معنای زندگی میتواند حتی معنی بالقوه درد و رنج را نیز در بر گیرد.
[ لینک: کتاب مامان و معنی زندگی ]
درباره کتاب انسان در جستجوی معنی
در خوب بودن این کتاب تردید نکنید و در اولین فرصت آن را مطالعه کنید. انسان در جستجوی معنی با وجود اینکه بخش اول آن بسیار تلخ است اما کتاب مهمی است. یکی از دلایل مهم بودن کتاب هم این است که نویسنده درباره تجربیات خودش صحبت میکند. درباره چیزهایی صحبت میکند که از نزدیک لمس کرده و دیده است. یکی دیگر از دلایل مهم بودن این کتاب این است که ویکتور فرانکل با وجود اینکه خودش نیز در آن شرایط سخت زندگی میکرد، برای دیگران سخنرانی انجام میداد و آنها را تشویق میکرد تا به چیزی چنگ بزنند؛ به فرزندشان، به کسی که در انتظار آنهاست، به کتابهایی که باید بنویسند و یا به هر چیز دیگری که برایشان مهم است. چنین آدمی با چنین روحیه قوی، قطعا فرد مناسبی است که درباره معنی زندگی صحبت کند.
صبحتهای ویکتور فرانکل از اردوگاه کار اجباری و افرادی که از آن با امید و آرزو جان سالم به در بردهاند، شگفتانگیز است. چطور انسان میتواند در یک شرایط فاجعهبار با وجود سختیهای باورنکردنی به آینده امیدوار باشد و یا حتی معنایی برای زندگی خود متصور باشد. حتی فکر کردن به آن شرایط هم دلهرهآور است، چه برسد به اینکه به شکل واقعی در آن شرایط حضور داشته باشید. به اعتقاد من، آدمهایی مثل ویکتور فرانکل و افراد دیگری که در آن شرایط امید خود را از دست نداده و همواره به یک معنی در زندگی چسبیده بودند، ابرانسان هستند.
در کنار این موضوعات باید به قدرت انسانهای بزرگ هم احترام گذاشت. کسانی که در هر شرایطی خود را از دست نمیدهند و همیشه رو به جلو حرکت میکنند. اگر شما هم فکر میکنید زندگی سختی دارید، یا آینده را روشن نمیبینید، یا از دست مشکلات به تنگ آمدهاید و یا هرچیز دیگری، پیشنهاد میکنم حتما این کتاب را مطالعه کنید.
انسان در جستجوی معنی واقعا کتاب شگفتانگیزی است که ارزش بارها و بارها خوانده شدن را دارد. این کتاب دید وسیع و خودآگاهی عمیقی به آدم میدهد که میتوان بینهایت از آن استفاده برد.
به اعتقاد من، میتوان کتاب را در این جمله خلاصه کرد. و یا مفهوم اصلی کتاب میتواند این جمله باشد که میگوید:
اگر اصلا زندگی دارای مفهومی باشد، پس باید رنج هم معنایی داشته باشد.
[ لینک: روانشناسی عزت نفس ]
جملاتی از متن کتاب انسان در جستجوی معنی
با بالا آمدن خورشید در سپیدهدم منظره این اردوگاه سهمناک با چندین ردیف سیم خاردار، برج نگهبانی، نورافکنهای چرخان و صفهای دراز از زندانیان ژندهپوش و غمزده، در سپیدهدم تیره دیده میشد. زندانیان در امتداد جادههای مستقیم متروک به دشوار خود را میکشیدند. به سوی کدامین مقصد در حرکت بودند، نمیدانستیم. (انسان در جستجوی معنی – صفحه 22)
اکنون اگر کسی از ما در مورد حقیقت گفته داستایوسکی بپرسد که میگفت: «بشر موجودی است که میتواند به همه چیز عادت کند.»؛ پاسخ خواهیم داد، «بله، بشر موجودی است که به همه چیز خو میگیرد؛ اما نپرسید چگونه.» (انسان در جستجوی معنی – صفحه 34)
به بیشتر زندانیان لباسهای ژندهای داده بودند، که مترسک از آن خوشایندتر بود. در فاصله کلبهها در اردوگاه جز کثافت چیزی به چشم نمیخورد، و هرچه بیشتر تمیز میکردیم، بیشتر به بر سر راهمان ریخته میشد. افسران و زندانیان مسئول، خوش داشتند که تازه واردان را به کار گروهی تمیز کردن آبریزگاهها و بیرون ریختن مدفوع بگمارند اگر همانطور که معمولا روی میداد، به هنگام حمل مدفوع به روی تپهها، مدفوع به سر و روی زندانیان میریخت و نشانی از تنفر در چهرهاش دیده میشد یا سعی میکرد آن را پاک کند، ضربات کاپو بود که بر پیکرش فرود میآمد. و از این رو کشتن واکنشهای به هنجار تسریع میشد. (انسان در جستجوی معنی – صفحه 38)
هرگز فراموش نمیکنم که چگونه یک شب با قرقر یکی از زندانیان از خواب جستم. او به شدت دست و پا میزد و گویا دچار کابوس وحشتناکی شده بود. از آنجا که همیشه، بویژه نسبت به کسانی که خوابهای ترسناک میدیدند یا هذیان میگفتند حس ترحم داشتم. خواستم مرد بیچاره را از خواب بیدار کنم، اما ناگهان دستم را که میرفت او را تکان دهد پس کشیدم، چون از عملی که میخواستم انجام دهم، وحشت کردم. و در آن لحظه به این حقیقت رسیدم که هیچ خوابی هر چند هولناک نمیتواند به تلخی و گزندگی واقعیت زندگی اردوگاهی پیرامون ما باشد، و من ناآگاهانه میخواستم او را به آن زندگی بازگردانم. (انسان در جستجوی معنی – صفحه 50)
اگر انسان در اردگاه کار اجباری با از بین رفتن ارزشها، مبارزه نمیکرد و نمیکوشید عزت نفس خود را حفظ کند، احساس انسان بودن را – انسانی که دارای مغز است و از آزادی درونی و ارزش شخصی برخوردار است – از دست میداد. (انسان در جستجوی معنی – صفحه 80)
ما که در اردوگاه کار اجباری زندگی میکردیم، به چشم میدیدیم مردانی را که به کلبههای دیگر میرفتند و دیگران را دلداری میدادند و آخرین تکه نانشان را هم به آنها میبخشیدند. (انسان در جستجوی معنی – صفحه 101)
کسی که هدفی در آینده نمیدید، ناچار تسلیم واپسنگری میشد و اندیشههای گذشته را نشخوار میکرد که همین باعث سقوط او میشد. (انسان در جستجوی معنی – صفحه 109)
من به جرات میگویم که در دنیا چیزی وجود ندارد که به انسان بیشتر از یافتن «معنی» وجودی خود در زندگی یاری کند. در این گفته نیچه حکمتی عظیم نفهته است که «کسی که چرایی زندگی را یافته است، با هر چگونگی خواهد ساخت.» (انسان در جستجوی معنی – صفحه 159)
معنای زندگی از فرد به فرد، روز به روز، ساعت به ساعت در تغییر است. از این رو آنچه مهم است معنای زندگی به طور اعم نیست، بلکه هر فرد میبایست معنی و هدف زندگی خود را در لحظات مختلف دریابد. (انسان در جستجوی معنی – صفحه 167)
انسان از یکسو همان موجودی است که اتاق گاز و کورههای آدمسوزی آشویتس را ساخته و از دیگر سو همان موجودی که با جرات و شهامت با یاد نام خداوند و خواندن دعای «شما یسراییل» به کورههای آدمسوزی پا نهاده است. (انسان در جستجوی معنی – صفحه 216)
[ لینک: کتاب راز سایه اثر دبی فورد ]
مشخصات کتاب
- عنوان اصلی: انسان در جستجوی معنی
- عنوان فرعی: معنی درمانی چیست؟
- نویسنده: دکتر ویکتور فرانکل
- ترجمه: دکتر نهضت صالحیان (فرنودی) – مهین میلانی
- انتشارات: درسا
- تعداد صفحات: 255
- قیمت چاپ چهل و چهارم – سال 1397: 15000 تومان